سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/9/10
11:51 صبح

مناجات در حجر اسماعیل

بدست دست نوشت در دسته حجر اسماعیل، مناجات

 محمد امین پورامینى

 حجر اسماعیل، نه تنها خانه اسماعیل علیه‏السلام، بلکه خانه تمام موحدان و یکتاپرستان عالم است. از این رو، قرار گرفتن آن درمسجدالحرام، فضیلتى است دو چندان و نماز گزاردن در آن، به ویژه در زیر  ناودان، سفارش اولیاى بزرگ دین است. این جا، جایگاه دل‏داگان و دل‏سوختگان الهى است. رسول خدا و امامان معصوم علیهم‏السلام، در آن به نماز پرداخته‏اند. دعا، گریه و زارى ومناجات با حضرت بارى، سیره همیشگى آنان بوده است و چه کلمات عمیق و دل‏نشینى از آنان، در این مکان، بیان شده است.
این جا تجسم عرفان، عشق، آگاهى و ارتباط با محبوب ازلى است.

مسجدالحرام از بهترین مکان‏ها براى دعا و درخواست از خداست. در روایتى که کاهلى از امام صادق علیه‏السلام نقل کرده، چنین آمده است: «در این مسجد (مسجدالحرام)، نماز و دعا بسیار به جاى آورید».1

حجر اسماعیل از قسمت‏هاى برگزیده مسجد براى دعاست. افزون بر روایاتى که بر این مطلب تصریح مى‏کند، سیره عملى معصومان علیهم‏السلام نیز بر این موضوع دلالت مى‏کند. در روایت فقه رضوى پس از تأکید بر به جاى آوردن نماز در زیر ناودان در حجر اسماعیل، چنین آمده است: «در این جا بسیار دعا کن».2

علامه مجلسى، پانزده مکان مناسب براى دعا در مکه را این گونه برشمرده است: زیر ناودان، نزد مقام ابراهیم، نزد حجر اسماعیل، بین مقام ابراهیم و در کعبه، داخل کعبه، نزد چاه زمزم، بر روى صفا و مروه، در مشعر، نزد جمرات سه گانه و هنگام دیدن کعبه.3

مناجات امام سجاد علیه‏السلام

حجر اسماعیل، یکى از خلوت‏گاه‏هاى امام زین العابدین علیه‏السلام با خداى سبحان بود و این مکان مقدس، یکى از جاهاى راز و نیاز و گریه این عبد حقیقى با معبود به شمار مى‏رفت. مناجات آن حضرت در این مکان آن قدر اهمیت دارد که فرزند برومندش، حضرت صاحب الزمان علیه‏السلام توجهى خاص و عنایتى ویژه به آن دارد. شیخ طوسى، در کتاب الغیبة از ابونعیم محمد بن احمد انصارى، چنین روایت کرده است:

سالى در مکه بودم و با جمعیتى حدود سى نفر در مسجدالحرام و در کنار مستجار ایستاده بودم. (این جریان، مربوط به روز ششم ذى‏الحجه سال 293ق. است). دیدم جوانى که دو لنگ احرام پوشیده، نعلین به دست گرفته بود، از طواف به نزد ما آمد. هیبت او ما را گرفت و بى‏اختیار، همه از جاى خود برخاستیم. او در میان ما نشست و همگى اطراف شمع وجود او را فرا گرفتیم. او نگاهى به سمت راست و چپ خود کرد و فرمود: آیا مى‏دانید که امیرمؤمنان علیه‏السلام در دعاى الحاح خود چه مى‏فرمود؟ این دیدارها، دو روز پشت سر هم و با طرح دو پرسش و پاسخ به آن، ادامه یافت تا این که در روز سوم، باز وى نزد ما آمد و نگاهى به سمت راست و چپ خود فرمود و در حالى که با دست مبارکش، به سمت حجر اسماعیل در زیر ناودان اشاره مى‏نمود، فرمود: على بن الحسین علیه‏السلام، در سجده خود در این جا چنین گفت:

«عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک، یسئلک ما لا یقدر علیه غیرک؛

بنده تو، مسکین تو، فقیر تو و گداى تو، در آستانه در خانه توست؛ از تو چیزى مى‏خواهد که از غیر تو ساخته نیست».

ابوعلى محمودى گفت: اى قوم! آیا او را مى‏شناسید؟ به خدا سوگند! او صاحب الزمان شماست؟

گفتیم: اى ابوعلى! تو از کجا دانستى؟

گفت: هفت سال است که دعا مى‏کنم خداوند، صاحب الزمان را به من بنمایاند.4 

شیخ مفید نیز از طاووس، چنین نقل مى‏کند:

شبى داخل حجر شدم؛ على بن الحسین علیه‏السلام را دیدم که داخل حجر و مشغول نماز شد و آن گاه به سجده افتاد. با خود گفتم: او مردى صالح از اهل بیت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله است؛ بنشینم و به آن چه که او دعا مى‏کند، گوش فرا دهم و شنیدم که او در سجده خود، این گونه مناجات مى‏کرد:

«عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک؛

بنده کوچک تو، مسکین تو، فقیر تو و گداى تو، در آستانه در خانه توست».

طاووس مى‏گوید: در هر گرفتارى که واقع مى‏شد و من این دعا را مى‏خواندم، خداوند، گره از مشکل من مى‏گشود.5

علامه مجلسى نیز این روایت را از طاووس یمانى نقل مى‏کند:

در ماه رجب از کنار حجر گذشتم؛ دیدم کسى به رکوع و سجده مى‏رود؛ دقت کردم؛ دیدم على بن الحسین علیه‏السلام است. با خود گفتم: خوشا به حالت! مردى صالح از اهل بیت نبوت است؛ قسم به خدا که باید دعاى او را غنیمت شمارم. مراقب احوال او بودن تا او از نماز فارق شد و بعد کف دستان خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت:

«آقاى من! این دستان پرگناه را به درگاهت بالا آوردم و چشمانم، امید به تو دارند و کسى که با پشیمانى (از کرده خود) تو را در حال زار فرا خواند، سزاوار آن است که با لطف و کرمت، پاسخش گویى.

آقاى من! آیا مرا از تیره‏روزان قرار دادى تا که بسیار بگریم یا از نیک‏بختان گردانیدى تا امیدوار باشم؟

آقاى من! آیا اعضاى پیکرم را براى زدن گرزها آفریدى و آیا معده و دستگاه گوارشم را براى نوشیدن حمیم (شراب جهنم) خلق کردى؟

آقاى من! اگر بنده‏اى توان فرار از آقایش را داشت، اولین فرارکننده از درگاهت، من بودم؛ ولى مى‏دانم که توانایى آن را ندارم.
آقاى من! اگر شکنجه‏شدنم بر حکومتت مى‏افزود، از تو صبر بر عذاب را مى‏خواستم؛ ولى مى‏دانم که بندگى اطاعت‏کنندگان، بر حکومتت نمى‏افزاید و سرکشى معصیت‏کاران، چیزى از آن نمى‏کاهد.

آقاى من! من کى‏ام؟ از تو مى خواهم که به فضلت، از من درگذرى و بدى مرا بپوشانى و با کرامتت، از توبیخ و سرزنشم درگذرى.

خداى من و آقایم! به هنگام مرگم که بر بستر افتاده‏ام و عزیزانم مرا مى‏گردانند، بر من رحم نما و به هنگامى که همسایگان نیکوکار من، جسدم را در غسال‏خانه غسل مى‏دهند، ترحم کن و هنگامى که نزدیکانم، پیکر مرا برمى‏دارند، بر من رحم نما و در آن خانه تاریک، بر وحشت و غربت و تنهایى‏ام رحم کن. آیا غیر از مولا، کسى بر بنده رحم مى‏کند»؟

آن گاه به سجده افتاد و فرمود:

«اعوذ بک من نار حرّها لا یطفى و جدیدها لا یبلى و عطشانها لا یروى؛

به تو پناه مى‏برم از آتشى که گرمایش خاموش نمى‏شود و تازگى‏اش از بین نمى‏رود و تشنه‏اش سیراب نمى‏شود».

آن گاه گونه راست خود را بر زمین نهاد و فرمود:

«اللهم لا تقلّب وجهى فى النار بعد تعفیرى و سجودى لک بغیر منٍّ منّى علیک، بل لک الحمد و المنّ علىّ؛

خدایا! پس از آن که صورتم را براى تو به خاک نهادم و خاک‏آلود شد، دیگر این صورت را در آتش مسوزان؛ بدون آن که من هیچ منتى بر تو داشته باشم؛ بلکه تمام منت از آن تو بر من است».

آن گاه سمت چپ صورت خود را بر زمین گذاشت و فرمود:

«ارحم من اساء و اقترف و استکان و اعترف؛

بر کسى که بدى و گناه کرد و در برابرت به خارى افتاد و به نافرمانى و معصیت خود اعتراف نمود، رحم فرما».

آن گاه به سجده بازگشت و پیشانى خود را بر زمین نهاد و فرمود:

«ان کنت بئس العبد، فانت نعم الرب؛

اگر من بنده بدى بودم، پس تو خداى خوبى هستى».

بعد صد بار فرمود:

«العفو العغو؛

از تو درخواست عفو و بخشش دارم».

طاووس یمانى مى‏گوید: به گریه افتادم تا آن جا که صداى گریه من بلند شد. حضرت، روى به جانب من گردانید و فرمود: «اى یمانى! چرا گریه مى‏کنى؟ مگر این جا جایگاه گنه‏کاران نیست»؟6

کسى گمان نکند که این مطلب با عصمت آن بزرگواران منافات دارد؛ این، کمال انقطاع و اوج معرفت ایشان را نسبت به درگاه ربوبى نشان مى‏دهد. آنان، چه بسا کارهایى را که ما ساده و عادى مى‏انگاریم، براى خود، گناه فرض مى‏کنند؛ زیرا «حسنات الابرار، سیئات المقربین؛ بسا که کار نیک نیکوکاران، براى مقربان دستگاه ربوبى، گناه انگاشته شود».

نماز و دعاى امام کاظم علیه‏السلام

سعد بن مسلم درباره چگونگى طواف امام موسى کاظم علیه‏السلام و استلام حجرالاسود، باز کردن دست روى کعبه و نماز پشت مقام ابراهیم مى‏گوید:

سپس به حجر اسماعیل آمد و هشت رکعت نماز خواند و آخرین عهد و دیدار او با کعبه، در زیر ناودان بود؛ بعد دستان خود را گشود و دعا کرد؛ سپس قدرى درنگ فرمود و آن گاه از مسجد خارج شد و در حالى که روى به مدینه داشت، به ذى طوى رسید.7

سکین بن عمار، چنین نقل مى‏کند:

شبى در مکه خواب بودم؛ در عالم رؤیا کسى نزد من آمد و گفت: از جاى خود برخیز؛ الان در زیر ناودان (در حجر اسماعیل)، مردى است که خداى را به اسم اعظم او مى‏خواند. وحشت‏زده از جا جستم؛ ولى باز خوابیدم. این ماجرا در خواب دوم نیز تکرار شد و باز برخاستم و دوباره به خواب رفتم. در خواب سوم به من گفت: اى فلان، فرزند فلان! از جا برخیز که فلان، فرزند فلان (نام او و پدرش را گفت) که او عبد صالح است، الان در زیر ناودان است و خداى را به اسمش فرا مى‏خواند. از جاى برخاستم؛ غسل کردم و به سمت مسجد رفتم. وقتى داخل مسجد و سپس حجر شدم، مردى را دیدم که پیراهن را روى سر خویش انداخته، به سجده افتاده است. من پشت سر او نشستم و شنیدم که در راز و نیاز خود، چنین مى‏گفت:

«یا نور یا قدوس، یا نور یا قدوس، یا نور یا قدوس، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ لا یموت، یا حىّ لا یموت، یا حىّ لا یموت، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ لا اله الا انت، یا حىّ لا اله الا انت، یا حىّ لا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین؛

اى نور! اى پاک بى‏عیب! اى زنده! اى برپا دارنده... اى زنده مرگ‏ناپذیر... اى زنده زمانى که هیچ زنده‏اى نیست... اى زنده! هیچ خدایى جز تو نیست... از تو مى‏خواهم اى کسى که هیچ معبودى جز تو نیست... و تو را به نامت فرا مى‏خوانم؛ به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداى شکست‏ناپذیر و استوار».

سکین مى‏گوید: او مرتب این کلمات را تکرار مى‏کرد تا آن جا که من آنها را حفظ کردم و پس از آن، سر از سجده برداشت و نگاهى انداخت. سپیده زده بود که به طرف مستجار آمد و نماز صبح را خواند و از مسجد خارج شد.8

پى‏نوشت:

1. جامع احادیث الشیعه، ج 4، ص 506.

2. الفقه المنسوب للامام الرضا علیه‏السلام، ص 222.

3. مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 349.

4. شیخ طوسى، الغیبه، ص 259.

5. مفید، الارشاد، ج 2، ص 143.

6. بحارالانوار، ج 100، ص 448 .

7. حمیرى، قرب الاسناد، ص 316 .

8. ابن طاووس،