محمد امین پورامینى
حجر اسماعیل، نه تنها خانه اسماعیل علیهالسلام، بلکه خانه تمام موحدان و یکتاپرستان عالم است. از این رو، قرار گرفتن آن درمسجدالحرام، فضیلتى است دو چندان و نماز گزاردن در آن، به ویژه در زیر ناودان، سفارش اولیاى بزرگ دین است. این جا، جایگاه دلداگان و دلسوختگان الهى است. رسول خدا و امامان معصوم علیهمالسلام، در آن به نماز پرداختهاند. دعا، گریه و زارى ومناجات با حضرت بارى، سیره همیشگى آنان بوده است و چه کلمات عمیق و دلنشینى از آنان، در این مکان، بیان شده است.
این جا تجسم عرفان، عشق، آگاهى و ارتباط با محبوب ازلى است.
مسجدالحرام از بهترین مکانها براى دعا و درخواست از خداست. در روایتى که کاهلى از امام صادق علیهالسلام نقل کرده، چنین آمده است: «در این مسجد (مسجدالحرام)، نماز و دعا بسیار به جاى آورید».1
حجر اسماعیل از قسمتهاى برگزیده مسجد براى دعاست. افزون بر روایاتى که بر این مطلب تصریح مىکند، سیره عملى معصومان علیهمالسلام نیز بر این موضوع دلالت مىکند. در روایت فقه رضوى پس از تأکید بر به جاى آوردن نماز در زیر ناودان در حجر اسماعیل، چنین آمده است: «در این جا بسیار دعا کن».2
علامه مجلسى، پانزده مکان مناسب براى دعا در مکه را این گونه برشمرده است: زیر ناودان، نزد مقام ابراهیم، نزد حجر اسماعیل، بین مقام ابراهیم و در کعبه، داخل کعبه، نزد چاه زمزم، بر روى صفا و مروه، در مشعر، نزد جمرات سه گانه و هنگام دیدن کعبه.3
مناجات امام سجاد علیهالسلام
حجر اسماعیل، یکى از خلوتگاههاى امام زین العابدین علیهالسلام با خداى سبحان بود و این مکان مقدس، یکى از جاهاى راز و نیاز و گریه این عبد حقیقى با معبود به شمار مىرفت. مناجات آن حضرت در این مکان آن قدر اهمیت دارد که فرزند برومندش، حضرت صاحب الزمان علیهالسلام توجهى خاص و عنایتى ویژه به آن دارد. شیخ طوسى، در کتاب الغیبة از ابونعیم محمد بن احمد انصارى، چنین روایت کرده است:
سالى در مکه بودم و با جمعیتى حدود سى نفر در مسجدالحرام و در کنار مستجار ایستاده بودم. (این جریان، مربوط به روز ششم ذىالحجه سال 293ق. است). دیدم جوانى که دو لنگ احرام پوشیده، نعلین به دست گرفته بود، از طواف به نزد ما آمد. هیبت او ما را گرفت و بىاختیار، همه از جاى خود برخاستیم. او در میان ما نشست و همگى اطراف شمع وجود او را فرا گرفتیم. او نگاهى به سمت راست و چپ خود کرد و فرمود: آیا مىدانید که امیرمؤمنان علیهالسلام در دعاى الحاح خود چه مىفرمود؟ این دیدارها، دو روز پشت سر هم و با طرح دو پرسش و پاسخ به آن، ادامه یافت تا این که در روز سوم، باز وى نزد ما آمد و نگاهى به سمت راست و چپ خود فرمود و در حالى که با دست مبارکش، به سمت حجر اسماعیل در زیر ناودان اشاره مىنمود، فرمود: على بن الحسین علیهالسلام، در سجده خود در این جا چنین گفت:
«عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک، یسئلک ما لا یقدر علیه غیرک؛
بنده تو، مسکین تو، فقیر تو و گداى تو، در آستانه در خانه توست؛ از تو چیزى مىخواهد که از غیر تو ساخته نیست».
ابوعلى محمودى گفت: اى قوم! آیا او را مىشناسید؟ به خدا سوگند! او صاحب الزمان شماست؟
گفتیم: اى ابوعلى! تو از کجا دانستى؟
گفت: هفت سال است که دعا مىکنم خداوند، صاحب الزمان را به من بنمایاند.4
شیخ مفید نیز از طاووس، چنین نقل مىکند:
شبى داخل حجر شدم؛ على بن الحسین علیهالسلام را دیدم که داخل حجر و مشغول نماز شد و آن گاه به سجده افتاد. با خود گفتم: او مردى صالح از اهل بیت پیامبر صلىاللهعلیهوآله است؛ بنشینم و به آن چه که او دعا مىکند، گوش فرا دهم و شنیدم که او در سجده خود، این گونه مناجات مىکرد:
«عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک؛
بنده کوچک تو، مسکین تو، فقیر تو و گداى تو، در آستانه در خانه توست».
طاووس مىگوید: در هر گرفتارى که واقع مىشد و من این دعا را مىخواندم، خداوند، گره از مشکل من مىگشود.5
علامه مجلسى نیز این روایت را از طاووس یمانى نقل مىکند:
در ماه رجب از کنار حجر گذشتم؛ دیدم کسى به رکوع و سجده مىرود؛ دقت کردم؛ دیدم على بن الحسین علیهالسلام است. با خود گفتم: خوشا به حالت! مردى صالح از اهل بیت نبوت است؛ قسم به خدا که باید دعاى او را غنیمت شمارم. مراقب احوال او بودن تا او از نماز فارق شد و بعد کف دستان خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت:
«آقاى من! این دستان پرگناه را به درگاهت بالا آوردم و چشمانم، امید به تو دارند و کسى که با پشیمانى (از کرده خود) تو را در حال زار فرا خواند، سزاوار آن است که با لطف و کرمت، پاسخش گویى.
آقاى من! آیا مرا از تیرهروزان قرار دادى تا که بسیار بگریم یا از نیکبختان گردانیدى تا امیدوار باشم؟
آقاى من! آیا اعضاى پیکرم را براى زدن گرزها آفریدى و آیا معده و دستگاه گوارشم را براى نوشیدن حمیم (شراب جهنم) خلق کردى؟
آقاى من! اگر بندهاى توان فرار از آقایش را داشت، اولین فرارکننده از درگاهت، من بودم؛ ولى مىدانم که توانایى آن را ندارم.
آقاى من! اگر شکنجهشدنم بر حکومتت مىافزود، از تو صبر بر عذاب را مىخواستم؛ ولى مىدانم که بندگى اطاعتکنندگان، بر حکومتت نمىافزاید و سرکشى معصیتکاران، چیزى از آن نمىکاهد.
آقاى من! من کىام؟ از تو مى خواهم که به فضلت، از من درگذرى و بدى مرا بپوشانى و با کرامتت، از توبیخ و سرزنشم درگذرى.
خداى من و آقایم! به هنگام مرگم که بر بستر افتادهام و عزیزانم مرا مىگردانند، بر من رحم نما و به هنگامى که همسایگان نیکوکار من، جسدم را در غسالخانه غسل مىدهند، ترحم کن و هنگامى که نزدیکانم، پیکر مرا برمىدارند، بر من رحم نما و در آن خانه تاریک، بر وحشت و غربت و تنهایىام رحم کن. آیا غیر از مولا، کسى بر بنده رحم مىکند»؟
آن گاه به سجده افتاد و فرمود:
«اعوذ بک من نار حرّها لا یطفى و جدیدها لا یبلى و عطشانها لا یروى؛
به تو پناه مىبرم از آتشى که گرمایش خاموش نمىشود و تازگىاش از بین نمىرود و تشنهاش سیراب نمىشود».
آن گاه گونه راست خود را بر زمین نهاد و فرمود:
«اللهم لا تقلّب وجهى فى النار بعد تعفیرى و سجودى لک بغیر منٍّ منّى علیک، بل لک الحمد و المنّ علىّ؛
خدایا! پس از آن که صورتم را براى تو به خاک نهادم و خاکآلود شد، دیگر این صورت را در آتش مسوزان؛ بدون آن که من هیچ منتى بر تو داشته باشم؛ بلکه تمام منت از آن تو بر من است».
آن گاه سمت چپ صورت خود را بر زمین گذاشت و فرمود:
«ارحم من اساء و اقترف و استکان و اعترف؛
بر کسى که بدى و گناه کرد و در برابرت به خارى افتاد و به نافرمانى و معصیت خود اعتراف نمود، رحم فرما».
آن گاه به سجده بازگشت و پیشانى خود را بر زمین نهاد و فرمود:
«ان کنت بئس العبد، فانت نعم الرب؛
اگر من بنده بدى بودم، پس تو خداى خوبى هستى».
بعد صد بار فرمود:
«العفو العغو؛
از تو درخواست عفو و بخشش دارم».
طاووس یمانى مىگوید: به گریه افتادم تا آن جا که صداى گریه من بلند شد. حضرت، روى به جانب من گردانید و فرمود: «اى یمانى! چرا گریه مىکنى؟ مگر این جا جایگاه گنهکاران نیست»؟6
کسى گمان نکند که این مطلب با عصمت آن بزرگواران منافات دارد؛ این، کمال انقطاع و اوج معرفت ایشان را نسبت به درگاه ربوبى نشان مىدهد. آنان، چه بسا کارهایى را که ما ساده و عادى مىانگاریم، براى خود، گناه فرض مىکنند؛ زیرا «حسنات الابرار، سیئات المقربین؛ بسا که کار نیک نیکوکاران، براى مقربان دستگاه ربوبى، گناه انگاشته شود».
نماز و دعاى امام کاظم علیهالسلام
سعد بن مسلم درباره چگونگى طواف امام موسى کاظم علیهالسلام و استلام حجرالاسود، باز کردن دست روى کعبه و نماز پشت مقام ابراهیم مىگوید:
سپس به حجر اسماعیل آمد و هشت رکعت نماز خواند و آخرین عهد و دیدار او با کعبه، در زیر ناودان بود؛ بعد دستان خود را گشود و دعا کرد؛ سپس قدرى درنگ فرمود و آن گاه از مسجد خارج شد و در حالى که روى به مدینه داشت، به ذى طوى رسید.7
سکین بن عمار، چنین نقل مىکند:
شبى در مکه خواب بودم؛ در عالم رؤیا کسى نزد من آمد و گفت: از جاى خود برخیز؛ الان در زیر ناودان (در حجر اسماعیل)، مردى است که خداى را به اسم اعظم او مىخواند. وحشتزده از جا جستم؛ ولى باز خوابیدم. این ماجرا در خواب دوم نیز تکرار شد و باز برخاستم و دوباره به خواب رفتم. در خواب سوم به من گفت: اى فلان، فرزند فلان! از جا برخیز که فلان، فرزند فلان (نام او و پدرش را گفت) که او عبد صالح است، الان در زیر ناودان است و خداى را به اسمش فرا مىخواند. از جاى برخاستم؛ غسل کردم و به سمت مسجد رفتم. وقتى داخل مسجد و سپس حجر شدم، مردى را دیدم که پیراهن را روى سر خویش انداخته، به سجده افتاده است. من پشت سر او نشستم و شنیدم که در راز و نیاز خود، چنین مىگفت:
«یا نور یا قدوس، یا نور یا قدوس، یا نور یا قدوس، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ یا قیوم، یا حىّ لا یموت، یا حىّ لا یموت، یا حىّ لا یموت، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ حین لا حىّ، یا حىّ لا اله الا انت، یا حىّ لا اله الا انت، یا حىّ لا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک بلا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت، اسئلک یا لا اله الا انت و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین و اسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم العزیز المتین؛
اى نور! اى پاک بىعیب! اى زنده! اى برپا دارنده... اى زنده مرگناپذیر... اى زنده زمانى که هیچ زندهاى نیست... اى زنده! هیچ خدایى جز تو نیست... از تو مىخواهم اى کسى که هیچ معبودى جز تو نیست... و تو را به نامت فرا مىخوانم؛ به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خداى شکستناپذیر و استوار».
سکین مىگوید: او مرتب این کلمات را تکرار مىکرد تا آن جا که من آنها را حفظ کردم و پس از آن، سر از سجده برداشت و نگاهى انداخت. سپیده زده بود که به طرف مستجار آمد و نماز صبح را خواند و از مسجد خارج شد.8
پىنوشت:
1. جامع احادیث الشیعه، ج 4، ص 506.
2. الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام، ص 222.
3. مجلسى، بحارالانوار، ج 93، ص 349.
4. شیخ طوسى، الغیبه، ص 259.
5. مفید، الارشاد، ج 2، ص 143.
6. بحارالانوار، ج 100، ص 448 .
7. حمیرى، قرب الاسناد، ص 316 .
8. ابن طاووس،